کد خبر : 187959 تاریخ : ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۶ آبان - 10:06
مسئولیت‌های اجتماعی یا پیوست فرهنگی «گنجنامه» نقطه اتصال فرهنگ و گردشگری شرکت‌هایی که در همدان به فعالیت گردشگری می‌پردارند شایسته است که مواضع فرهنگی و تلاش‌های فرهنگی در حوزه ارتقاء سطح کیفی فرهنگ پیرامون خود هم داشته باشند.

 

هنر و فرهنگ معاصر همدان می‌تواند گردشگر جذب کند

در سال 92 «نظام‌نامه پیوست فرهنگی طرح‌های مهم و کلان کشور» در شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح و پس از تصویب به نهاد ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه و برخی دستگاه‌های اجرایی و نهادهای ناظر ابلاغ شد.

در این مصوبه آمده بود که «با توجه به اجرای طرح‌های توسعه در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، ارتباطی، اجتماعی، حقوقی، قضایی، سیاسی، امنیتی و... در کشور که تأثیرات مهمی در فرهنگ جامعه و شیوه زندگی افراد ایجاد می‌کند و بی توجهی به آثار و پیامدهای این گونه طرح‌ها نتایج زیانبار و غیرقابل جبرانی در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی به دنبال دارد و در مواردی در تعارض آشکار با اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد، لذا رصد آثار و پیامدهای فرهنگی طرح‌ها، لوایح، تصمیمات و مصوبات، پروژه‌ها و اقدامات در دستگاه‌ها و قوای سه گانه و بخش خصوصی و توجه به اثرگذاری مستقیم یا غیرمستقیم موارد ذکر شده در جامعه (در حالی که اساساً هدف اصلی انقلاب اسلامی گسترش و حاکمیت ارزش و فرهنگ اسلامی است)، مسأله ای ضروری و اجتناب ناپذیر است و عدم توجه به روند متناسب سازی طرح‌ها و تصمیمات و اقدامات باعث توسعه نامتوازن و پیدایش معضلات و بعضاً بحران‌های فرهنگی در سطوح و موضوعات مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌شود.»

 نظام‌نامه پیوست فرهنگی، با هدف تبیین ضرورت، جایگاه، چیستی، ساختار و الزامات قانونی مربوط به تدوین و اجرای پیوست فرهنگی درسطح کشور تهیه شده که ذیل نقشه مهندسی فرهنگی و ترسیم‌گر نقطه کانونی سامانه نظارت و ارزشیابی درنظام مدیریت راهبردی فرهنگی کشور است.

پیوست فرهنگی با تکیه بر مبانی، ارزش‌ها و احکام اسلامی و اصول، اهداف و چشم انداز نقشه مهندسی فرهنگی ازجمله موارد ذیل تدوین می‌شود: ۱ ـ هویت در ابعاد اسلامی، ایرانی و انقلابی، ۲ ـ عقلانیت در ابعاد حکمت، معرفت و بصیرت، ۳ ـ اخلاق در ابعاد ملکات انسانی، معنویت روحی و تعبد عملی، ۴ ـ عدالت در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ۵ ـ کرامت در ابعاد فردی، اجتماعی و سازمانی،۶ ـ تعلیم و تربیت در ابعاد روحی، فکری و رفتاری، ۷ ـ سبک زندگی در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و سازمانی، ۸ ـ ارتباطات در ابعاد تعامل، تبادل و تفاهم، ۹ ـ وحدت و انسجام در ابعاد مذهبی، قومی و ملی، ۱۰ ـ نظم اجتماعی در ابعاد فردی، اجتماعی و سازمانی، ۱۱ ـ استقلال در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ۱۲ ـ تولید ملّی کالا و خدمات فرهنگی در ابعاد دیداری، شنیداری، مکتوب و...

 

بخش خصوصی و توجه به مسئولیت‌های اجتماعی

در بخش خصوصی این پیوست‌های فرهنگی تعریف دیگری دارد. این تعریف مربوط و مختص به ایران نیست بلکه یک فرایند جهانی است که در ایران هم در دهه اخیر مورد توجه ویژه قرار گرفته است. به یک اعتبار، «مسئولیت‌های اجتماعی» یعنی شرکت فقط کار اقتصادی نمی‌کند بلکه در پیرامون خود هم دارای وظایفی است که در قبال جامعه انسانی و زیستی باید به آن‌ها متعهد باشد.

«به‌طور معمول زمانی که سخن از مفهوم شرکت و به‌ویژه شرکت خصوصی پیش می‌آید، پیش‌فرض ذهنی افراد به دغدغه‌های اقتصادی و سوددهی معطوف می‌شود. از اساس این ذهنیت درست است، زیرا ماهیت وجودی یک شرکت بر مقوله کسب‌وکار معطوف به سودآوری است.

اما فعالیت اقتصادی و کسب سود تنها بعد یک شرکت به شمار می‌آید. شرکت به‌عنوان سازمانی مطرح است که دارای عناصر انسانی و فیزیکی، ساختار و نظام روابطی ویژه است که به‌واسطه آنها فرهنگ سازمانی، ارزش‌های سازمانی و حتی ساختاری غیررسمی که عمدتاً مبین این ارزش‌هاست، خلق می‌شود. مفهوم مسئولیت اجتماعی با فرهنگ و ارزش‌های سازمانی مناسبت دارد. این نوع مسئولیت فراتر از وظایف قانونی امتداد می‌یابد و در واقع، قانون و وظیفه سازمانی حداقل‌های مسئولیت اجتماعی شرکت است. از این رو، مسئولیت اجتماعی شرکت در حکم مدلی از کسب‌وکار است که به شرکت کمک می‌کند از نظر اجتماعی و به‌ویژه به خاطر تاثیرات احتمالی خود در جامعه و محیط پاسخگو باشد.

پیتر دراکر، یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان مدیریت گفته است سود برای شرکت مانند اکسیژن برای انسان است. اگر به قدر کافی از آن نداشته باشی، بیرون از بازی هستی، ولی اگر فکر می‌کنی که زندگی تو تنها نفس کشیدن است، واقعاً چیزی گم کرده‌ای! این گفته توجیهی است به نوعی منطق اقتصادی که در آن دنیای سود مادی با دنیایی انسانی و اخلاقی پیوند می‌خورد. این منطق اکنون در موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت خود را جلوه‌گر ساخته است.»

حالا برویم سراغ شرکت‌هایی که در استان همدان کار می‌کنند و در بخش گردشگری فعال هستند. در واقع باید گفت شرکت‌هایی که به فعالیت گردشگری می‌پردارند شایسته است که مواضع فرهنگی و تلاش‌های فرهنگی در حوزه ارتقاء سطح کیفی فرهنگ پیرامون خود هم داشته باشند.

«کشور ما ایران دارای فرهنگی بسیار متنوع و تاریخ کهنی است و یکی از غنی‌ترین کشورهای جهان از حیث آثار باستانی در بیشترین دوره‌های تاریخی تمدن و فرهنگ بشر و حتی ما قبل تاریخ است. می‌توان با برقراری رابطه بین فرهنگ و گردشگری این گنجینه را به منبع خوبی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرد؛ زیرا فرهنگ دیرینه کشورمان از مؤلفه‌ها و عناصرمتعددی تشکیل شده که از جمله آن‌ها می‌توان به زبان پارسی، آداب و رسوم و اعیاد ملی، ادبیات و شخصیت‌های اسطورهای، معماری ایرانی، تنوع قومی و دین اسلام و ادیان و مذهب‌های مختلف اشاره کرد. این تنوع و گوناگونی را که در فرهنگ و تمدن کهن ایرانی دیده می‌شود می‌توان برای کشورمان به لحاظ گردشگری، با برنامه ریزی و مدیریت صحیح تبدیل به یک سرمایه ارزشمند و جاذبه کرد، زیرا از نظر فرهنگی ایران از ظرفیت‌های گردشگری بالایی برخوردار است.»

«صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین حوزه‌های سرمایه گذاری در جهان کنونی است. در کشورهای دارای پیشینه، تاریخ و تمدن، معمولاً این صنعت، ماهیتی فرهنگی یافته و به گردشگری فرهنگی متمایل می‌شود. در چنین شرایطی است که ساختارهای فرهنگی و محصولات و آثار هنری به عنوان فرصتی برای رونق گردشگری به کار گرفته می‌شوند و از سوی دیگر، گردشگری به عنوان عاملی برای روزآمدی و تحول پذیری فرهنگها در می‌آید».

«در این شرایط چگونه میراث فرهنگی و دستاوردهای هنری تمدن غنی ایرانی می‌تواند عاملی برای توسعه و رونق صنعت گردشگری کشور باشد؟ آیا گردشگری فرهنگی در ایران نشان معناداری از ماهیت هنری و فرهنگی تمدن ایرانی ندارد؟ چگونه می‌توان این ساختار فرهنگی تاریخی را به فرصتی برای رونق عرصه فرهنگ و اقتصاد تبدیل ساخت؟ آیا گردشگری فرهنگی می‌تواند فرصتی برای توسعه و پویایی هنر و فرهنگ تلقی شود؟ عرصه گردشگری مملو از پرسشهایی از این دست است.»

 

ایجاد بازارها و کانون‌های فرهنگی با محوریت اقتصاد فرهنگ و هنر؛ نیاز و ضرورت روزگار پساکرونا

شاید بشود گفت اغلب هنرمندان و اهالی فرهنگ این سرزمین نسبت درست و دقیقی با اقتصاد ندارند. به این معنا که از دیرباز اینگونه بر فرهنگ و هنر این سرزمین دیکته شده که هنرمند و اهل فرهنگ کمتر ممکن است بتواند از امکانات خوب رفاهی برخوردار بوده و شرایط خوب اقتصادی داشته باشد، به علاوه اینکه برخی رویکردها به این نگاه دامن زده از قبیل اینکه هنرمند نباید درگیر موضوعات اقتصادی باشد و باید فقط به تولیدات هنری‌اش فارغ از موضوع اقتصاد بپردازد که آغشته نشود!

اما امروز روزگار دیگری است، امروز گروه‌های هنری، پاتوق‌های فرهنگی و هنری، موسسه‌های فرهنگی هنری چند منظوره و تک منظوره، دارند فعالیت‌های اقتصادی را شکل می‌دهند که هم برای خودشان در کنار آفرینش آثار هنری، درآمدزاست و هم برای هنرآموزان و هنرجوها.

حالا باید امروز دانست که «گردشگری فرهنگی صرفاً مصرف محصولات فرهنگی گذشته نیست، بلکه مصرف فرهنگ معاصر یا شیوه زندگی یک اجتماع یا منطقه نیز هست. بنابراین، گردشگری فرهنگی، هم گردشگری میراث (مرتبط با اشیاء بازمانده از گذشته) و هم گردشگری هنری (مرتبط با تولیدات فرهنگی معاصر) است. به دلیل تنوع و پیچیدگی گردشگری فرهنگی می‌توان آن را به زیربخش ها و گونه‌های مختلفی تقسیم کرد. این زیربخش ها عبارتند از گردشگری‌های میراث، هنری، خلاق و بومی. محیط‌های بازدید نیز ممکن است شهر یا روستا، طبیعی یا انسان ساخت باشند. هر کدام از این حوزه‌ها، از حیث مطالعات پایه‌ای و مدیریت عملی دارای مسائل مخصوص به خود هستند»

 «ابعاد اقتصادی-توسعه ای، فرهنگی-هنری و مدیریتی- گردشگری، هر یک به استقلال قابل بحث‌اند. اما با توجه به بنیان‌های فرهنگی تمدن ایران و به دنبال آن، دستاوردهای ایرانیان در زمینه هنر و فرهنگ، عمده جذابیت‌های گردشگری ایران در چهارچوب جاذبه‌های فرهنگی و هنری آن به چشم می‌خورد. بنابراین می‌توان ادعا کرد که اصلی‌ترین و بدیهی‌ترین عامل جذابیت بخشی به گردشگری در ایران، عامل فرهنگی است.»

بنابراین با رونق دادن به فعالیت‌های فرهنگی و ایجاد رفت و آمد در مراکز گردشگری برای اهالی فرهنگ، آنچه حاصل می‌آید تعاملاتی است که هم به تعالی گردشگری می‌انجامد، هم به تعالی فرهنگ و هنر، به ویژه فرهنگ و هنر شهری به درازنای تاریخ.