سعید فتوحی
محمد صابری که در سریال «یاغی» نیز حضور داشته، در این مستند نقش محوری دارد. او در مقابل دوربین با چهرهای صادق و بیتکلف ظاهر شده و همین صداقت، اثر را انسانیتر و باورپذیرتر میکند. مخاطب در طول فیلم، به جای تماشای یک داستان تراژیک، شاهد فرایند تدریجی بازسازی روح و هویت انسانی است.
محمد کارت، کارگردان آثاری چون «بچهخور» و «خونمردگی»، بار دیگر دغدغه خود را در شناخت لایههای پنهان جامعه و شنیدن صدای فراموششدهترین انسانها نشان داده است. در «آسانسور» نیز نگاه همدلانه و بدون قضاوت او ادامه دارد؛ فیلم به جای تمرکز بر سقوط، مسیر تدریجی صعود و لحظاتی که امید در میان ویرانهها جوانه میزند، را برجسته میکند.
عنوان «آسانسور» استعارهای دقیق از مضمون فیلم است؛ حرکتی هم در جسم و هم در روح، از تاریکی به روشنایی. صابری در مسیر خود از طبقات ناامیدی بالا میرود و به آرامش و آگاهی میرسد. این استعاره در طراحی بصری فیلم نیز تکرار شده است؛ نورهای سرد در آغاز و گرایش تدریجی به رنگهای گرمتر، همزمان با تغییرات درونی شخصیت، روایت را به سطح احساس پیوند میدهد.
فیلم در عین سادگی، ساختاری منسجم و تأثیرگذار دارد. گفتوگوهای صمیمی، کلوزآپهای دقیق از چهره صابری و موسیقی ملایم و درونگرا، همه در خدمت انتقال حس امید و رهایی هستند. تدوین حسابشده و ریتم آرام فیلم، به مخاطب فرصت میدهد تا در عمق احساسات و تجربیات شخصیت اصلی غوطهور شود.
در نهایت، «آسانسور» تنها روایت رهایی از اعتیاد نیست؛ بلکه نگاهی انسانی به مفهوم بازگشت، خودشناسی و اراده برای ادامه زندگی است. این مستند یادآور میشود که تغییر، هرچند دشوار، ممکن است و نجات همیشه از درون آغاز میشود. فیلم محمد کارت و محمد صابری با زبان صادق و تصویرهای بیتکلف، از امید سخن میگوید؛ از لحظهای که انسان تصمیم میگیرد دوباره برخیزد و دکمه بالا را فشار دهد.