کد خبر : 260131 تاریخ : 1404/9/22 - 10:48
کلهری کارگردان تئاتر: دغدغه‌ عیشت مهمترین مساله برای اهالی تئاتر است محمدمهدی کلهری، دارای کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه هنر تهران است. او در حال حاضر مدیر هنرستان هنرهای زیبای پسرانه همدان و مدیرعامل انجمن نمایش استان همدان است. همچنین به تدریس رشته بازیگری در آموزشگاه‌های آزاد هنری مشغول بوده و در زمینه‌های نویسندگی، کارگردانی و گاه بازیگری نیز فعالیت دارد.


در ادامه گفت‌وگویی با وی خواهیم خواند.

1 - شما از دل تئاتر همدان رشد کردید؛ شهری که امروز به قطب تئاتر کودک و نوجوان ایران تبدیل شده. این فضا چه تأثیری بر مسیر حرفه‌ای و نگاه شما به تئاتر داشته؟

تئاتر کودک و نوجوان، و حتی تئاتر خردسال، ریشه‌ای عمیق در سنت تئاتری همدان دارد. همدان مبدأ جشنواره تئاتر کودک و نوجوان است؛ جایی که برای نخستین‌بار متولد شد، رشد کرد و سپس دوباره به وطن اصلی خود بازگشته است.
زمانی که جشنواره در همدان برگزار می‌شود، بسیاری از هنرمندان انگیزه پیدا می‌کنند تا بنویسند، کارگردانی کنند و در حوزه‌های خردسال، کودک، نوجوان و خیابانی فعالیت داشته باشند.
من نیز در این فضا رشد کرده‌ام و طبیعتاً تمایل پیدا کردم اثر تولید کنم. بخش عمده تولیدات من در سال‌های اخیر مربوط به تئاتر نوجوان بوده؛ به دلیل علاقه و دغدغه‌ام به این رده سنی. بااین‌حال خاستگاه اولیه‌ام تئاتر کودک یا نوجوان نبود، اما به این حوزه علاقه‌مند شدم.
حتی پایان‌نامه کارشناسی ارشدم به موضوع آسیب‌شناسی تئاتر نوجوان اختصاص داشت. تا امروز هم با نوجوانان کار می‌کنم؛ چه در قالب تئاتر دانش‌آموزی و چه در هنرستان، راهنمایی و مشاوره می‌دهم و گاهی آثارشان را به مرحله تولید می‌رسانم. هنوز هم این دغدغه را دارم و برایم شیرین است.

2 - در فرایند خلق اثر، چه چیز برای شما در اولویت است؟ متن، مخاطب، یا نگاه کارگردان؟

نخستین چیزی که ذهن هنرمند را درگیر می‌کند، دغدغه‌ها و تجربه‌های شخصی اوست؛ آنچه در جامعه می‌بیند، خاطرات و تخیلش. اگر این تأثیر صادقانه باشد، مخاطب را نیز با خود همراه می‌کند.
اما اگر صرفاً به سلیقه مخاطب فکر کند، به نتیجه‌ای عمیق نمی‌رسد، چراکه هر مخاطب نگاه متفاوتی دارد و نمی‌توان همه را راضی کرد. مهم این است که هنرمند دغدغه‌ها و نگرش خود را روی صحنه بیاورد و متن بر پایه همان درون‌مایه شکل بگیرد.
برخی کارگردانان متون خود را اجرا می‌کنند و برخی آثار دیگران را؛ در هر دو حالت مهم‌ترین مسئله، دغدغه‌مندی هنرمند است که به اثر معنا و هویت می‌دهد.

3 - چه زمانی حس کردید از «اجراگر» یا «دانش‌آموخته» به «خالق» تبدیل شدید؟ مرز این دو برای شما کجاست؟

در تئاتر، دانش تجربه شخصی و دانش آکادمیک مکمل یکدیگرند. دانش تجربی از محیط زندگی، خانواده، محله و موقعیت‌های اجتماعی می‌آید و در شکل‌گیری نگاه هنری تأثیر دارد. دانش آکادمیک از مسیر رسمی آموزش حاصل می‌شود.
اما هنرمند باید این دانش‌ها را شخصی‌سازی کند؛ یعنی با فیلتر ذهن و تجربه خود، شناختی زنده و خلاق خلق کند. هنر نباید خشک یا صرفاً مهندسی‌شده باشد؛ باید انعطاف‌پذیر، زنده و قابل‌درک برای مخاطب باشد. هنرمند نباید دانش خود را به شکل خام پیاده کند، بلکه باید آن را با تخیل، احساس و طراحی درونی بیامیزد تا محصولی پخته و اثرگذار خلق شود.

4 - به نظر شما مهم‌ترین چالش اجرای تئاتر در استان‌ها چیست؟

مهم‌ترین چالش در حال حاضر، نگرش جامعه هنری به تئاتر است. بسیاری از دوستان تنها شغلشان تئاتر است و شغل دیگری ندارند، بنابراین معیشت یکی از اصلی‌ترین مشکلات است و متأسفانه از دولت یا نهادهای حمایتی حقوق ماهانه دریافت نمی‌کنند.
در نتیجه مجبورند کارهایی را روی صحنه ببرند که معمولاً تمرین کافی ندارد و متن‌ها سطحی هستند. این اتفاق به دلیل تلاش برای کاهش هزینه و آماده کردن اثر در فرصت کوتاه رخ می‌دهد. بازیگران معمولاً آماتورتر هستند و از موسیقی یا حرکات زینتی استفاده می‌شود، اما متن معمولاً مضمون و دغدغه خاصی ندارد.
این وضعیت باعث می‌شود کارها سطحی عرضه شوند و حمایت‌ها به سمت هنرمندان سوق پیدا نکند. هنرمندان مجبورند آثار خود را سریع تولید و ارائه کنند.

گفت‌وگو: زهرا عزتی